متفرق و پراکنده شدن. جزٔجزء و پاره پاره شدن. پاره پاره و لخت لخت شدن. پریشان شدن. - لت و پار شدن گروهی، هر یک در گوشه ای از خانه بی بستری و بی نظمی خفتن از طول بیداری یا ماندگی بسیار. پراکنده خفتن، جدا و دور از یکدیگر نشسته بودن
متفرق و پراکنده شدن. جزٔجزء و پاره پاره شدن. پاره پاره و لخت لخت شدن. پریشان شدن. - لت و پار شدن گروهی، هر یک در گوشه ای از خانه بی بستری و بی نظمی خفتن از طول بیداری یا ماندگی بسیار. پراکنده خفتن، جدا و دور از یکدیگر نشسته بودن